مقدمفر: ۷۰درصد آشوبهای اخیر در میدان رسانه رخ داد
تاریخ انتشار: ۱۹ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۰۳۸۲۸
نویسنده کتاب «جنگ شناختی» معتقد است جنگ شناختی فقط به رسانه معطوف نیست، اظهارنظر برخی مدیران، برخی سوءعملکردها و غیره هم در شکلگیری شناخت غلط درباره کلیت واقعیات کشور در میان مردم مؤثر است.
به گزارش گروه سیاسی ایران اکونومیست، حمیدرضا مقدمفر کارشناس مسائل سیاسی، نویسنده کتاب جنگ شناختی و مشاور رسانهای فرماندهکل سپاه در گفتوگو با روزنامه قدس به تبیین ابعاد مختلف جنگ ترکیبی اخیر پرداخته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
* تحلیلتان را از نحوه شکلگیری غائله اخیر، از دریچه جنگ شناختی بفرمایید. چگونه یک خبر با عنوان «فوت یک دختر به خاطر ضرب و شتم گشت ارشاد» به نقطه فعلی رسید که برخی از تجزیهطلبان هم وارد میدان شوند؟ واژه ضرب و شتم چه اثری بر ادراک مردم داشت؟
مقدمفر: درباره ماجراهای اخیر به صورت کلی میتوان درباره جنگ شناختی اینطور گفت که مسئله فقط روایت و تفسیر آنچه درباره فوت غمانگیز خانم مهسا امینی اتفاق افتاد نبود و نیست. ماجرای خانم مهسا امینی در یک بستر و سیاق (Context) اتفاق افتاد که آن سیاق بسیار مهمتر از خود مصداق فوت خانم امینی بود.
در جنگ شناختی واقعیتها برای مخاطب ایرانی اینطور جعل میشود که نخست، ایران پیش از انقلاب اسلامی دارای یک گذشته بسیار نورانی و متمدن و پیشرفته بوده؛ دوم، وضعیت فعلی کاملاً تیره و تار، ناکارآمدی در اوج و نظام سیاسی موجود در حال ظلم به شهروندان است و سوم، در آینده نیز چیزی جز تاریکی مطلق، ملت ایران را انتظار نمیکشد!
بر همین اساس است که بهویژه در سالهای اخیر میبینید با یک سرمایهگذاری کلان از طرف غربیها و بهخصوص آمریکاییها و انگلیسیها برای تحریف تاریخ و سفیدشویی رژیم پهلوی روبهرو هستیم! رژیمی که ازنظر سیاست خارجی در نوکری محض بیگانه بود، درزمینه عدالت اجتماعی فلاکتبارترین رکوردها را دارد، درخصوص فساد همهجانبه، مسئولان اصلی رژیم در اوج فساد بودند، جنایتهایش درباره مردم ایران فراموشنشدنی است و غیره، به نحوی بازنمایی و بازسازی میشود که هیچ نسبت و شباهتی با آنچه واقعاً بود، ندارد!
از سوی دیگر، درباره وضعیت فعلی نیز با آنکه در کنار نقاط ضعف جدی اجرایی در کشور، نقاط قوت بسیاری هم وجود دارد،؛ اما همه چیز یکسره سیاه و تیره بازنمایی و بر همین مبنا آیندهای تاریک نیز برای مردم ایران ترسیم میشود.
درچنین وضعیتی، خانم جوانی که هم به لحاظ خانم بودن ظرفیت فعال کردن شکافهای اجتماعی جنسیتی را دارد و هم به خاطر کرد بودن ظرفیت فعال کردن شکافهای قومیتی در آن هست و هم از منظر اهل سنت بودن، ظرفیت فعال کردن شکاف مذهبی را دارد، متأسفانه جان میبازد و این برای دشمن فرصتی به منظور پیش بردن یک پروژه امنیتی-سیاسی ایجاد میکند.
بیتردید نواقص و اشکالات موجود در اجرائیات کشور، از جمله مشکلات جدی اقتصادی و برخی سوءتدبیرهای مدیریتی نیز در این مسئله دخیل است و به دشمن کمک میکند، اما بهطورقطع جنگ شناختی مهمترین فاکتور شکلگیری این اعتراضات اولیه و اغتشاشات و فتنههای پس از آن است.
در شرایطی که اثبات شد فوت غمانگیز این خانم به هیچوجه با ضرب و شتم و ضربه به سر و هیچ چیز دیگری نبوده، اما به نحوی بازنمایی میشود که گویا چنین اتفاقاتی افتاده و فردی به قتل رسیده است.
از سوی دیگر همچنانکه اشاره کردید، عملیات رسانهای دشمن برای تقویت جنگ شناختی مستمرش، محدود به ماجرای فوت این خانم نبود و حتی پس از آن هم آغاز نشد؛ دروغ بزرگی که رسانههای آمریکایی، با محوریت نیویورکتایمز درباره سلامتی رهبر معظم انقلاب ساختند -و بعد هم کاملاً عیان شد که آن خبر دروغ بوده- بخش مهمی از این فاز عملیات شناختی دشمن بود؛ اعتقاد دارم حتی بیانیه بسیار مشکوک میرحسین موسوی که در آن ضمن اهانت وقیحانه به مدافعان حرم، به رهبر معظم انقلاب نیز تاخته بود، بخشی از همین پروژه بود. این بیانیه و آن شایعه و موارد دیگر در این زمینه، قصد داشت چنین شناختی را در مردم بسازد که کشور در یک «وضعیت گذار» قرار دارد و حالا باید کار جمهوری اسلامی و به عبارت درستترش کار «ایران» را یکسره کرد!
بنابراین اولاً دشمن برای بخشی از جامعه تصویر معیوب و غلطی از گذشته، حال و آینده کشور ساخته و تلاش کرده بود ایران را در یک وضعیت گذار به تصویر بکشد و از سمت دیگر بر مصداقی متمرکز شده بود که ظرفیتهایی برای ایجاد شکافهای بزرگ اجتماعی سیاسی در کشور داشت و به همین دلیل فتنهای در کشور ایجاد شد.
* شما با عینک جنگ شناختی معتقدید 70درصد اتفاقات و آشوبهای اخیر در میدان رسانه رخ داده نه کف خیابان. برخی، از این گزاره نتیجه میگیرند پس راه حل وضع موجود مدیریت فضای مجازی و رسانه است. آیا شما موافق این برداشت و راه حلی که میدهند هستید؟
مقدمفر: اینکه 70درصد ماجرا در رسانه بود به این معناست که «رسانه» دشمن، شامل رسانههای عمومی و شبکههای اجتماعی، یک «برساخت» جعلی از «واقعیت» کشور ارائه میداد. یعنی ناواقعیت را به عنوان واقعیت به مخاطب ارائه میکرد تا اتفاقاتی شکل بگیرد. اما مهمتر اینکه، در پوشش آشوبها نیز مسئله را به نحو غیرواقعی انعکاس میداد.
این نظر در این ماهها مشهور شد که در برخی شبکهها مثل توییتر و اینستاگرام، نظام سقوط کرده و ایران هم پاره پاره شده و هر بخشی دست کسی افتاده بود! اما واقعیت میدانی کاملاً چیز دیگری بود.
در ابتدای ایام فتنه اخیر، این روایت طرفداران انقلاب بود که «کودتای پلتفرمی» در جریان است؛ یعنی صاحبان توییتر و اینستاگرام عملاً تمام دستورالعملهایی را که رسانه اجتماعی آزاد باید به آن پایبند باشد تغییر دادهاند تا تصویر کاملاً مجعولی از ایران به مخاطب ارائه شود. در این اتفاقات دیدیم چطور حسابهای کاربری جعلی بسیاری ساخته شد، در شمارش توییتها و ریتوییتها، یک جعل آمار و عددسازی کاملاً رسواکننده و غیرواقعی اتفاق افتاد به نحوی که حتی صدای سیانان را هم که خود بخشی از سازمان عملیات روانی دشمن بود، درآورد! آش در این زمینه بسیار شور شده بود.
اما این هم از اتفاقات جالب این روزها بود که ایلان ماسک پس از آنکه توییتر را خرید، برخی از اقدامات تیم سابق توییتر را در یک دعوای درونی آشکار کرد. از این رو، حالا دیگر این روایت جمهوری اسلامی نبود، بلکه خود توییتریها دست به افشاگری علیه یکدیگر میزدند و مشخص میکردند چگونه رسانهای که ظاهراً قرار است یک شبکه اجتماعی آزاد باشد و بر مبنای مناسبات واقعی افراد کار کند، عملاً در پشت پرده به صورت بسیار وقاحتآمیزی دستکاری میشود و واقعیتها را به ناواقعیت تبدیل میکند.
اینها بدین معنا نیست که در داخل کشور مشکل نداریم؛ مشکلات هست و انکار آن نه تنها هیچ سودی ندارد بلکه ضرر هم دارد؛ اینکه مردم از وضعیت بد اقتصادی ناراضی هستند و انتقادات و اعتراضاتی دارند، امر پوشیدهای نیست؛ اما مغالطه اینجاست مردم خواهان چه تغییری هستند؟ آیا به دنبال اصلاح امور درون همین نظام سیاسی هستند و یا به دنبال آناند که اسیر تجزیهطلبان باشند؟ قطعاً این دومی نیست، اما دشمن اینطور وانمود میکرد که مردم چنین چیزی میخواهند!
با این توصیف، راهحل چیست؟ به نظرم نخستین مسئله این است که هنوز ماهیت ساختاری رسانههای جدید در کشور بهخوبی شناخته نشده است؛ شبکههای اجتماعی و رسانههای جدید، فقط یک «واسطه» نیستند بلکه خود اقتضائات «ساختاری» دارند. یعنی به واسطه ماهیت و نوع خود، برخی سویههای ارتباطاتی را تقویت و برخی را تضعیف میکنند. در شبکههای اجتماعی فردگرایی رشد میکند؛ سرگرمی مرکزیت مییابد، احتمال تقویت رادیکالیسم بیانی نسبت به تضعیف آن بالاتر است، مرجعیتزدایی فکری و سیاسی و اخلاقی تقویت میشود و... بنابراین در وهله اول باید ماهیت آنها را بهتر و درستتر شناخت.
اما پس از شناخت چه اتفاقی باید بیفتد؟ اینکه میگویید «مدیریت»، به معنای کلی آن حرف غلطی نیست و اتفاقاً درست است. اما اگر مدیریت به این معناست که تصور کنیم میشود به صورت «مکانیکی» همه مناسبات آن را به کنترل درآورد، حرف دقیقی نیست. مدیریت باید همراه با درک ماهیت این رسانههای جدید باشد. مجموعهای از عوامل باید دست به دست هم بدهند تا بتوانیم سازمان رسانهای جدید در دنیای فعلی را در خدمت تقویت حقیقت و واقعیت درآوریم و تلاش کنیم در جنگ شناختی مغلوب ناواقعیتهای دشمن نشویم.
راهحل این مسئله ساده نیست و سادهسازی بدترین آفت در مدیریت عالم رسانهای جدید است.
* رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود گفته بودند دشمن مثل مگس دنبال زخمها میگردد که روی آن بنشیند. برای درمان باید زخمها را درمان کرد تا مگسی روی آن ننشیند. نسبت این موضوع با جنگ شناختی چیست؟ به تعبیری اگر ما بر فضای رسانه و مجازی مسلط باشیم، به معنای درمان زخمهاست؟
مقدمفر: بله، در بخشهای قبلی هم عرض کردم نواقص و مشکلات موجود در کشور یکی از دستگیرههای مهم دشمن در جنگ شناختی است. جنگ شناختی فقط به رسانه معطوف نیست، اظهارنظر برخی مدیران، برخی سوءعملکردها و غیره هم در شکلگیری شناخت غلط درباره کلیت واقعیات کشور در میان مردم مؤثر است.
بنابراین از یک سو نباید واقعیتها را نادیده گرفت و از سوی دیگر نباید تصور کرد اگر همه واقعیت هم به سود ما بود، دشمن نمیتوانست از طریق جنگ شناختی مسائل را قلب و تحریف کند!
مثلاً درباره رژیم پهلوی، آیا واقعیت غیر از آن است که این رژیم از همه جهت مایه شرم یک ملت بود؟ اما دشمن تلاش میکند همین رژیم منحوس و خائن را تطهیر و تبرئه کند. رژیمی که فقط یکی از خبطهایش شوهردادن بحرین بود! بنابراین هم نباید نقش کارآمدی در عمل را نادیده گرفت و هم نقش رسانه و جنگ شناختی را.
* مهمترین سربازان دشمن در جنگ شناختی چه کسانی هستند، مثلاً روزنامهنگاران فراری یا سلبریتیها و...؟ چرا مخاطبان به این افراد اعتماد دارند در حالی که بهطور نمونه رسماً در رسانه وابسته به آلسعود فعالیت میکنند که ترویج براندازی و تجزیهطلبی میکند؟
مقدمفر: هیچ قشری به خودیخود سرباز جنگ شناختی برای دشمن نیست و اساساً اینگونه نگاه به مسئله غلط است. متأسفانه برخی در کشور چنین اشتباه و برداشت کاملاً غلطی دارند که به واسطه خطا و خصومت یک یا چند فرد از یک قشر، فوراً مسئله را تعمیم میدهند و آن حرفه یا قشر را بهطور کلی دارای زاویه با ایران و انقلاب اسلامی و یار دوازدهم دشمن معرفی میکنند حال آنکه چنین عمومیتبخشیهایی نه اخلاقی است و نه واقعی.
همانطور که رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی خود در همان هفتههای ابتدایی ماجراهای اخیر اشاره کردند هنرمندان و ورزشکاران و اقشار مختلف دیگر در ایران عموماً دل در گرو منافع ملی و آرمانهای انقلاب اسلامی دارند؛ اینکه یک عده از اینها سروصدای زیادتری دارند یا حرف غلطشان توسط رسانههای دشمن بیشتر پژواک داده میشود به این معنا نیست که همه فلان حرفه یا قشر یار دشمناند. به هیچوجه اینطور نیست.
* درباره سلبریتی یا «چهره» نیز باید یک مسئله مهم را یادآور شویم؛ برخی به نوعی درباره چهرهها صحبت میکنند که گویی هرکس چهره بود معادل مشکل و انحراف هم هست! این چه نوع تفسیری است؟
مقدمفر: اینکه برخی چهرهها به دشمنان ایران کمک کردند، حقیقت است، اما همه چهرهها را با این چوب زدن هم خطاست. اساساً همچون مسئله رسانههای جدید، مفهوم سلبریتی یا چهره هم باید درست فهم شود؛ یکی از ویژگیهای ساختاری دنیای جدید- خوب یا بد- این است که چهرهها در موضوع اطلاعرسانی و انتقال پیام به مخاطب نقش مهمی را ایفا میکنند. بله درست است که مثلاً یک چهره ورزشی یا سینمایی چه اطلاع دقیقی از مناسبات کلان کشور دارد که درباره همه چیز موضع میگیرد؛ این حرف غلطی نیست و ثبوتاً درست است. به عبارت روشنتر، در مقام «حقیقت»، حرف درستی است اما واقعیت دنیای جدید این است که به هرحال افراد در رسانههای جدید چهرهها را به واسطه عنصر «سرگرمی» بیشتر دنبال میکنند و از این رو حرفهای غیرمرتبط با حرفه آنها را هم میشنوند یا میبینند. این جزو واقعیات عصر جدید است.
نمیتوان این واقعیت را ندیده گرفت و صرفاً به انکار رو آورد، بلکه مدیریت چهرهها، ارتباط درست با چهرهها، انتقال واقعیتها به چهرهها و در جریان حقایق قرار دادن آنها و... یکی از مهمترین مسائلی است که باید پیگیری شود.
در کشورهای بزرگ دنیا مدیریت چهرهها صورت میگیرد؛ این مدیریتی که از آن صحبت میکنیم ضرورتاً به معنای برخورد یا محدود کردن آنها نیست، بلکه هزار راه نرفته در این میان وجود دارد که میتواند «منافع سلبریتی را در راستای منافع ملی کشور قرار دهد». دشمن در این زمینه چه میکند؟ تلاش میکند منفعت یک چهره یا سلبریتی را در راستای منافع خود جلوه دهد و از این طریق او را به تریبون خود تبدیل کند.
مثلاً از طریق ترولها در فضای مجازی و باتها هزاران نظر یا حتی پیامهای مستقیم (دایرکت) برای چهره میفرستد و او را زیر فشار قرار میدهد به نوعی که چهره تصور میکند اگر موضعی در راستای همان چیزی که دشمن میخواهد نگیرد، محبوبیت و طرفداران خود را از دست میدهد و یا حتی خودش و یا بستگانش از نظر جانی و مالی، آسیب میبینند. یا دشمن از طریق وامدار کردن برخی گروهها در حرفههای مختلف، تلاش میکند به بقیه چهرهها چنین القا کند که اگر شبیه این حلقه عمل نکنید، عملاً در این حرفه منزوی و گوشهنشین خواهید شد و اعتبار و منافع خود را از دست میدهید. حتی برخی از چهرهها را در اقدامی کاملاً شیطانی به انتشار برخی موضوعات شخصیشان تهدید میکنند.
اینها واقعیت صحنه است. در این میان مسئولان باید چه کنند؟ ضمن شناخت دقیق این فضا و ویژگیهای ساختاری عصر جدید، باید تلاش کنند آن چهره متوجه شود منافع واقعی او در طول منافع واقعی ملی است نه اینکه صدای دشمن باشد. این کارها شدنی است ولی همت و شناخت دقیقتر و بهتر میخواهد.
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: رهبر معظم انقلاب رسانه های جدید جنگ شناختی واقعیت ها رسانه ای شکل گیری چهره ها مقدم فر شبکه ها مهم تر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۰۳۸۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سردار سلامی: رهبر انقلاب فرمودند سپاه در بحث آموزش مجاهدت کند
آفتابنیوز :
سردار سرلشکر «حسین سلامی» روز چهارشنبه در همایش گرامیداشت مقام استاد و مربی که در ستاد فرماندهی کل سپاه برگزار شد، گفت: وعده صادق ظهور قدرت اراده ملت ایران بود که اراده ملت ایران در اراده رهبر ملت ایران متجلی و متراکم است. رهبری تجلی گاه اراده خداوند و اراده مردم است که در طول اراده خدا است، قدر نظام ولایی دانستن همین است.
وی با بیان اینکه با عملیات وعده صادق همه یک شکوه و اقتدار جدید را تجربه کردند، افزود: رژیم صهیونیستی با طوفان الاقصی دچار شکست اطلاعاتی شده بود و با عملیات وعده صادق دچار شکست بازدارندگی شد.
سلامی در ادامه گفت: در ایامی به سر میبریم که خداوند به جبهه اسلام نصرت آشکار و فتح مبین خود را جاری کرد و خداوند به ما این ظرفیت و استعداد را بخشید که ظرف نزول نصرتهای الهی در این شرایط خطیر و حساس و سرنوشت ساز انقلاب اسلامی باشیم.
سردار اسلامی افزود: همه میدانند که ما یک جهاد بلاوقفه و یک جنگ توقف ناپذیر و پیوستهای را در طی دهههای اخیر با نظام استکباری و شرکای او در ائتلافهای متنوع داشته ایم. دشمن ما ذخایری از راهبردهای متنوعی را علیه ما در اختیار داشت و از این انبار استراتژیها در اشکال مختلف در سالها و دهههای گذشته علیه انقلاب شکوهمند و نظام مقدس ما استفاده کرد. همه جهات نبرد را گشود و همه راههای غلبه بر نظام را آزمایش کرد تمام این نبردها مقیاس و وسعتی کامل در حداکثر اعمال ممکن قدرت بودند هیچ جا دشمن نه در افق زمان و نه در وسعت مکان و نه در شدت عمل از دشمنی کوتاهی نکرد.
فرمانده کل سپاه پاسداران ادامه داد: دشمن با همه ابزارها به میدان آمد، از جنگ خارجی تا پدیده تحریم سرسختانه و سهمگین اقتصادی تا ترور، نبردهای تکفیری، جنگهای اطلاعاتی، فتنههای امنیتی، تهاجمات فرهنگی، جنگهای رسانهای همه راهها را آزمود و انقلاب را در مقاطع مختلف با مخاطراتی جدی مواجه کرد.
وی گفت: تاریخ هم سراغ ندارد که کشوری در چهارمین دهه در معرض جنگهای سنتی و مدرن با دشمنی به وسعت نیمی از قدرت اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی جهان درگیر شده باشد و در بعد از این چهارمین دهه در مقتدرتین، مسلطترین و قویترین حالت خود قرار داشته باشد و هیچ چیزی جز جاری شدن سنتهای الهی نمیتواند توجیه گر این واقعیت شگفت انگیز باشد.
سردار سلامی تاکید کرد: همه کشورهای دنیا با جنگ ضعیف میشوند، اما جمهوری اسلامی ایران با جنگ قویتر شد. همه کشورهای دنیا با تحریم تخریب میشوند، اما جمهوری اسلامی ایران با تحریم ساخته شد. همه کشورهای دنیا با فشار سیاسی منزوی میشوند جمهوری اسلامی ایران با فشار سیاسی میدان نفوذ پیدا کرد. همه کشورهای جهان با اغتشاشات داخلی از هم فرو میپاشند، اما نظام ما با اغتشاشات ثبات داخلی خود را مستحکمتر کرد. هرچه که دشمن عمل کرد برخلاف آن اثبات شد.
فرمانده کل سپاه با بیان این که ما و بخصوص سپاه در میدان جهاد رشد میکند گفت: مادامی که دشمن در لانه باشد و ما در خانه، نه او شکست میخورد و نه ما پیروز میشویم. تا وقتی که ما یکدیگر را ملاقات نکنیم نمیتوانیم دشمن را فرسوده و خسته و افسرده و ناتوان کنیم.
وی با تاکید بر این که ما در یک جنگ تمام عیار به سر میبریم افزود: عقربههای این جنگ مثل عقربههای ساعت در هر مقطع در یک مساله ما را با دشمن درگیر میکند. یکروز جنگ اقتصادی محور شرارتهای دشمن میشود، یکروز نبردهای تکفیری اوج میگیرد، یک روز فتنه داخلی مشتعل میشود که همه اینها ظهور اجزا و ارکان متنوع انبان و ذخایر راهبردهایی است که دشمن اندوخته است و حسب تجربه و براساس قدرت و دانش، ما هم در مقابل چنین دشمنی با تجربه و با دانش و ابزار و تعریف روشها در میدان حاضر باشیم.
سردار سلامی ادامه داد: راز موفقیتهای سپاه در گسترش قدرت، در ابتکارات راهبردی در نوآوریها و خلاقیتهای میدانی همین است که در سه سطح جنگ، سپاه درگیر است. همه در سطح راهبرد، هم عملیات و هم تاکتیک.
فرمانده کل سپاه گفت: ما محکوم به این هستیم که آگاهانه با بینش عمیق، دانش قوی، ابزار پیشرفته، روشهای نو، دانشهای جدید از انقلاب اسلامی حراست کنیم. حراست از انقلاب اسلامی همه ابعاد زندگی ما را در بر میگیرد چرا که تمام ابعاد زندگی ما را دشمن به جنگ تبدیل کرده است. از دانش، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، امنیت، معیشت همه آنها را به میدان جنگ تبدیل کرده است بنابراین آموزشها در سپاه باید با این تنوع گسترده موضوعات رشد کند. سپاه باید در بعد ساختن کشور زیرساختها را با مدرنترین ابزارها و پیچیدهترین فنون و تکنیکها و با نوینترین دانشها کشور را بسازد.
وی با بیان این که ما دائم در حال مقایسه شدن هستیم افزود: ما را همیشه مقایسه میکنند آیا ما پیشرفت کرده ایم یا عقب مانده ایم؟ افتخار امروز انقلاب این است که به برکت هنرنمایی نایب امام زمان (ع) ما هم به دشمنانمان حمله کردیم و دستهای ما به اندازه باز بوده است. ولی امر ما دستهای دشمن را بسته است و هم کشور را ساخته است و هم قدرت دفاع از انقلاب و کشور را نوسازی کرده است. با این همه بحران پیچیده و درهم تنیده در وسط یک میدان سخت ایستاده با حکمت و منطق وحی و آگاهی عمیق از سنتهای الهی و نهراسیدن از شکوه ظاهری دشمن و نفوذ بر قلب مومنان و هدایت صحیح در لحظههای سخت و بخشیدن آرامش در میان امواج التهاب یک جامعه سرافراز و سربلند و پرآوازه به نام ایران اسلامی ساخته است.
سردار سلامی ادامه داد: دهها مجاهدت، پذیرش سختیها و ملامت ها، ملامتهایی که از تیرها و کمانها از میان زبانهای ناآگاه و از بغض متراکم دشمن همواره نقطه مرکزی هدایت نظام را نشانه گرفته تا این قائمه پایدار و این استوانه استوار و این رکن وثیق غلبه اسلام را تضعیف کنند. این که خداوند در چند دهه در تمام میدانهای کثیر سخاوتمندانه نصرت خویش را بر قلب مومنان و، ولی امر ما جاری کرده است و به قلوب استحکام بخشیده است. در ماجرای وعده صادق کامل دیدید که هیچ ایرانی از این که دشمن چه واکنشی نشان دهد نترسید. هیچ کس از دشمن نترسید با این که همه فکر میکردند این دشمن عکس العمل نشان میدهد.
فرمانده کل سپاه با تاکید بر این که هر ملتی پژواک و بازتاب شخصیت رهبر خود است گفت: خصوصیات رهبری و امامت این است که شخصیت و هویت و خصوصیات او درپیکره جامعه تکثیر و جاری میشود که این فرصت الهی است. در این ماجرا این استثناییترین تصمیم یک نظام بود. ممکن نیست هیچ رهبری و نظامی در نقطهای از عالم چنین تصمیمی را بگیرد. تصمیمی که از یک طرف بر یک شجاعت عظیم و از سوی دیگر بر یک حکمت عمیق تکیه دارد. وسعت این تصمیم و شجاعت آن شگفتی ساز این ماجرا بود. بخش مهم قدرت ما تجلی این اراده بود.
وی افزود: ما که اجرا کننده هستیم کار سختی انجام نمیدهیم او که تصمیم میگیرد و مسوولیت این عمل را بر عهده میگیرد و در میان فشردهترین صف آرایی جهانی در قلب این صف آرایی فرود میرود و دشمن را از میانه میگسلد او منبع اصلی قدرت ما است.
سردار سلامی ادامه داد: این عملیات از این طرف روی یک نقطه انجام شد با همان تعبیر همان هندسی نقطه روی صفحه کاغذ، اما از آن طرف یک جهان پاسخ داد. جغرافیای آن طرف یونان، مدیترانه، دریای سرخ، حجاز، عراق، اردن، فلسطین، ترکیه این جغرافیایی جنگی بود که دشمن به کار برد. این طرف یک عمل محدود کسر فوق العاده از یک قدرت عظیم کسر بسیار کوچکی از یک قدرت بزرگ، اما آن طرف همه ظرفیتهای یک جنگ بزرگ همزمان بدون غافلگیری بکار گرفته شد.
فرمانده کل سپاه اضافه کرد: تقریبا ۹۰ درصد غافلگیری ما گرفته شده بود و دشمن شاید لحظه دقیق و هدف دقیق را نمیداند. اما این جغرافیای صهیون آنقدر کوچک است که همه نقاط به هم مرتبط هستند، اما فرانسه، اردن، انگلیس، آمریکا و اسراییل و دیگران در شعاعی وسیعتر همه با تمام قدرت بودند و همه عمل کردند و در مقابل یک عمل کوچک یک جنگ بزرگ را انجام دادند که البته فقط یکبار میتوانستند این عمل را انجام دهند. اگر موج دوم حملات سر میگرفت کارایی این سیستم یکپارچه دفاعی حداقل ۵۰ درصد کاهش پیدا میکرد و در موج سوم ۵۰ درصد موج دوم و به همین نسبت.
وی گفت: این که این تصمیم گرفته شود که با وجود اعلام بزرگترین قدرت تاریخ بشر که ما در کنار اسراییل با اراده آهنین ایستاده ایم. در این نقطه کوچک پرتراکم پدافندی همه آمدند و همه میگویند واکنش نشان میدهیم با این فرض با چنین دشمنی مستقیم و رسمی با پذیرش مسوولیت صدها فروند موشک و پهپاد پرواز میکنند، چه اتفاقی صورت گرفته است، جنگ به سرزمین صهیونیستها کشیده شده است وقتی موشک با هم تلاقی میکنند در آسمان روی سر صهیونیستها است و همه میبینند و برای اولین بار پس از دههها یک قدرت جنگ را در سرزمین و فضای صهیونیستها کشیده است. هشت ساعت دلهره آشفتگی، ترس، اضطراب این اراده شلیک قدرت بی نظیری است و همه میدانند این قابل تکرار است و این معادله ما است.
سردار سلامی افزود: این عملیات همه جهان را آرام کرد حتی دشمنان ما آرام شدند. این کسانی هم که در شمال و غرب و جاهای دیگر ژست اقتدار میگرفتند همه خاموش شدند.
وی ادامه داد: رژیم صهیونیستی اصلا جنگ را در سرزمین خود نمیپذیرد. در دکترین دفاعی اسراییل جنگ در خارج از مرزها است. برای صهیونیستها بازدارندگی به مفهوم عدم وجود اراده شلیک است نه اصابت. هیچ کس نباید اراده شلیک داشته باشد که همه اینها شکسته شد. جنگ پیش دستانه باطل شد. ما رسما اعلام کردیم که میزنیم و همه میدانستند. این عظمت است که رسما اعلام میکند میزنیم. سیلی میزنیم. میزند و نمیترسد و به خدا توکل میکند. آخرین عبارتی که رهبری به ما فرمودند این بود که بر خداوند توکل کنید. توکل توام با تدبیر و حکمت و اراده و قدرت.
فرمانده کل سپاه گفت: باید سپاه را در حد و اندازههای این عملیاتها دید. البته این عملیات کوچک بود. سپاه را باید قوی کنید که البته قوی است، اما قدرت مانند موجود زنده دائما باید در رشد و کمال و نوسازی باشد. اگر در رشد و قدرت متوقف شویم از دشمن عقب میمانیم. در دیدار با رهبر معظم انقلاب ایشان فرمودند که سپاه در بحث آموزش همه جانبه مجاهدت کند.
منبع: خبرگزاری ایرنا